آیت الله مصباح یزدی: حداقل ۱۰ میلیون انقلابی در کشور داریم / امام (ره) در اوایل نهضت حتی همکاری چپی‌های منکر خدا را هم رد نکردند؛ زیرا برای عبور از یک مرحله، وجود آنها نیز بی‌فایده نبود / اما وقتی کار به جایی رسید که باید هدف اصلی شکوفا شود، امام (ره) صراحتاً اسلام را مطرح کردند / درمورد مصدق هم فرم

 

      آیت الله محمدتقی مصباح یزدی از استادان برجسته حوزه علمیه قم، با اشاره به اختلاف فهم‌ها و اختلاف سلیقه‌ها گفت: نباید جامعه را دو قطبی کرد و افراد را صفر یا صد دانست؛ چنین نیست که افراد یا ضد انقلابند و یا انقلابی صد در صد هستند؛ بلکه حتی ایمان هم درجاتی دارد.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با جمعی از دانشجویان انقلابی تهران، با اشاره به اینکه اغلب حرکت‌های بزرگ اجتماعی به وسیله شخص یا اشخاص معدودی شروع می‌شود و کم‌کم به دلایلی طرفدارانی پیدا می‌کند و گروهی را تشکیل می‌دهند که هر کدام در حکم یکی از اندام‌های بدن هستند؛ اظهار داشت: ممکن است هر یک از این اندام‌ها وظایف مختلفی داشته باشند، اما اهداف مشترک است که این اندام‌ها را به هم مربوط می‌کند، همان‌گونه که مغز و قلب و چشم وظایف یکسانی ندارند، اما همکاری این اندام‌ها برای حیات و رشد انسان لازم و ضروری است.

وی افزود: اولین درسی که باید از این مساله فرا بگیریم این است که توقع نداشته باشیم همه افراد در همه امور مشترک باشند؛ وقتی خداوند حتی انسان‌ها را از نظر جسمانی و روانی مانند هم نیافریده است، طبیعتاً گرایش‌ها، افکار، سلیقه‌ها و هزاران اسرار موجود در هر کسی، کاملاً متفاوت هستند.

وی گفت: حتی ۲ برادر دوقلو که کاملاً شبیه هم باشند، تفاوت‌های متعددی در رفتار دارند. جامعه نیز این گونه است؛ هرچه هم به دنبال افراد همفکر و هم‌سلیقه باشیم، نمی‌توانیم کسانی را بیابیم که کاملاً مانند خودمان باشند؛ بنابراین مهم این است که هدف مشترکی که انتخاب می‌کنیم هدف ارزشمندی باشد که تحمل اختلاف سلیقه‌ها را امکان‌پذیر سازد.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: ۶۰ سال پیش، هنگامی که بنده جوان بودم، بسیار دور از انتظار بود که بتوانیم فردی را بیابیم که قابل اعتماد بوده، اسلام را در همه ابعاد بهتر از دیگران شناخته، واقعاً قصد عمل به اسلام را داشته باشد و در این راه مشکلات آن را به جان بخرد. البته در قم، نجف، و برخی دیگر از شهرها، مراجع متعدد و عالمان دیگری بودند که هر کدام گوشه‌ای از اسلام را مورد توجه قرار می‌دادند. حتی در بین مراجع نیز نمی‌شد یک هم‌گرایی کامل را مشاهده کرد.اما خداوند متعال بر جامعه اسلامی منتی گذاشت که در طول ۱۴۰۰ سال بی نظیر بود، و کسی را در جامعه ظهور و بروز داد که بر اساس اسباب ظاهری، امری معمول و عادی نبود؛ اما به گونه‌ای شد که کمتر کسی بود که ایشان را نپذیرد و به ایشان علاقه‌مند نشود و دل نسپارد و آن حضرت امام (ره) بود.

وی گفت: از زمانی که نهضت امام (ره) شروع شد و بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌های خاص ایشان منتشر شد، این امید در مردم پیدا شد که می‌توان یک الگویی را پیدا کرد که حرفش برای ما حجت و رفتارش برای ما الگو باشد. باید توجه داشت که این نعمت عظیم، بعد از ۱۴۰۰ سال نصیب مردم مسلمان شد.

وی با بیان اینکه عزتی که خداوند به حضرت امام (ره) داد، مثال زدنی بود، ادامه داد: خداوند چنان عزت و ابهتی به امام (ره) داد که حتی بر قلوب کفار هم اثرگذار بود، و دشمنان نیز در قلب خود نسبت به او احساس خضوع می‌کردند؛ اما همگان در ارادت به امام (ره) و تبعیت از ایشان، یکسان نبودند؛ لذا حتی در بین شاگردان خود ایشان هم اختلاف سلیقه‌هایی وجود داشت.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با بیان اینکه هر چند اعتقاد داریم که پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) همه معصوم و دارای راه و هدف مشترکی بودند و حلقه‌های یک زنجیره هستند، اما ایشان نیز به خاطر وجود شرایط مختلف، رفتارهایی متفاوت با یکدیگرداشته‌اند، ادامه داد: نباید توقع داشت همه کسانی که قرار است با آن‌ها کار کنیم، همه تفکراتشان مثل ما باشد؛ بلکه باید هدفی مشترک و ارزشمند مورد لحاظ قرار گیرد. بر اساس بینش ما، هدف ارزشمندی که ارزش تحمل سختی‌ها، مشکلات و اختلاف سلیقه‌ها را دارد، همان اسلام است. لذا باید نوعی وحدت بر اساس هدف، بین افرادی که همکاری می‌کنند ایجاد شود تا دسترسی به نتیجه امکان‌پذیرتر شود.

وی با اشاره به وجود اختلاف فهم و سلیقه گفت: در این موارد، نقش ممتاز رهبری و کسانی که به عصمت نزدیک‌ترند مشخص می‌شود؛ زیرا آنها باید دیگران را کمک کنند. آنها اسلام را بهتر شناخته و روش‌های آن را بهتر می‌دانند.به عنوان نمونه، قبل از انقلاب، امام (ره) گروه‌های انقلابی را که همه‌شان هم عاشق امام (ره) بودند راهنمایی کردند تا در عین حفظ گروه خود، با دیگر گروه‌ها ائتلاف داشته باشند و لذا «هیأت‌های مؤتلفه» به وجود آمد. امام (ره) هم نفرمود: همه ادغام شوید و یک حزب تشکیل دهید؛ چون می‌دانست که افراد سلیقه‌های مختلفی دارند.توقع اینکه همه افراد هم‌فکر باشند، توقع به‌جایی نیست؛ چنین توقعی در گروه سبب می‌شود که انشعاب ایجاد شود؛ اما اگر از اول بنا گذاشتیم که دنبال رضای خدا باشیم و نه منافع شخصی، نباید از اختلاف سلیقه‌ها و منش‌ها بترسیم.

وی گفت: باید سعی کنیم افراد برجسته از گروه‌های مختلف دور هم جمع شوند و تبادل نظر کنند؛ البته باز هم نباید انتظار داشت که در این جلسات همگان به نظر واحدی برسند، اما این جلسات می‌تواند سبب افزایش آگاهی‌ها و رفع سوء‌تفاهم‌ها شود. ارتباط بین سران گروه‌ها، هم وحدت گروه‌ها را تقویت می‌کند و هم موجب جلوگیری از انشعاب در گروه واحد می‌شود. این درس را از راهنمایی حضرت امام (ره) می‌توان گرفت؛ حتی همین امروز نیز از سالم‌ترین گروه‌های انقلابی، همین هیأت‌های مؤتلفه هستند که روح انقلابی در آن‌ها وجود دارد.

آیت الله مصباح یزدی افزود: حتی حزب جمهوری اسلامی که توسط افرادی مانند شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی تشکیل شد و امام (ره) هم فرمودند اگر حزبی تشکیل می‌دهید، حزب جمهوری باشد -که به نوعی تأیید این حزب بود- کارش به جایی رسید که امام (ره) فرمودند: این حزب را منحل کنید! اما اگر همان راهکاری که امام (ره) برای هیأت‌های مؤتلفه داده بودند، در حزب جمهوری اسلامی رعایت می‌شد، عاقبتش به اینجا نمی‌انجامید.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: باید توجه داشت که ممکن است انسان برای رسیدن به هدفی متعالی، مراتب پلکانی قائل شود؛ مانند نردبانی که برای رسیدن به سطح بالاتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان نمونه، امام (ره) از همان لحظه آغاز نهضت، حرف اولشان اسلام بود؛ حتی اگر نان و آب از دهان امام می‌افتاد، واژه اسلام نمی‌افتاد. اما در همان اوایل نهضت حتی همکاری چپی‌های منکر خدا را هم رد نکردند! حزب توده از جمله گروه‌هایی بود که به طور فعال برای مبارزه با شاه تلاش می‌کرد. آنها هم وقتی دیدند امام (ره) در این راه خوب پیش می‌رود، همراه شده و همکاری کردند؛ اما وقتی کار به جایی رسید که باید هدف اصلی شکوفا شود، امام (ره) صراحتاً اسلام را مطرح کردند و هشدار دادند که مراقب باشید گروه‌های دیگر در شما نفوذ نکنند.

وی با طرح این سئوال که چرا امام (ره) همکاری این گروهک‌ها را نفی نکردند، پاسخ داد: برای عبور از یک مرحله، وجود آنها نیز بی‌فایده نبود؛ البته به آنها پیشنهاد سهمی از قدرت هم ندادند که اگر به جایی رسیدیم، سهم شما را هم می‌دهیم؛ حتی امام (ره) در هیچ کجای مبارزات، روی خوشی به آنها نشان ندادند و حتی نسبت به برخی شخصیت‌های فعال و مؤثر در بین فرهیختگان و دانشگاهیان، هرگز اظهار تمجید و همراهی نکردند، هر چند نفی هم نکردند تا ایجاد اختلاف نشود. حتی بعدها در مورد یکی از آن‌ها تصریح کردند که «او هم مسلم نبود».

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه دکتر مصدق، رهبری جبهه ملی را برعهده داشت و برخی مردم عاشقانه با او رفتار می‌کردند و الگوی مبارزان ضدپهلوی بود، ادامه داد: اما امام (ره) در مورد او فرمود: "او هم مسلم نبود"! لذا نباید صرف اینکه کسی در گذشته ما را همراهی کرده، تا ابد با او همراهی کنیم؛ مگر ما گفته بودیم که او همراهمان شود؛ مگر قولی به او داده بودیم؟ امام از ابتدا گفت: «اسلام» و تا آخر نیز بر همان نظر ماند.

آیت‌الله مصباح در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اختلاف فهم‌ها و اختلاف سلیقه‌ها گفت: نباید جامعه را دو قطبی کرد و افراد را صفر یا صد دانست؛ چنین نیست که افراد یا ضد انقلابند و یا انقلابی صد در صد هستند؛ بلکه حتی ایمان هم درجاتی دارد.

وی افزود: معنای درجات مختلف نیز همین است که کسی که در درجه‌ای قرار گرفت، به لوازم ایمان در همان درجه التزام دارد؛ اما هنوز ظرفیت التزام به درجه بالاتر ایمان را پیدا نکرده است. لذا برخی از مردم، ایمان دارند، نماز و روزه را هم به جا می‌آورند، برای امام حسین (ع) هم از جیب خودشان هزینه می‌کنند، اما اگر به ایشان بگویی شرعا نباید دنبال پستی بروی که دیگری برای آن پست از شما بهتر است، قبول نمی‌کنند.

وی ادامه داد: حتی کسانی که اوایل انقلاب تا پای جان پیش رفتند، بعدها در برخی جاها که منافع خودشان و فرزندانشان در خطر بود، توقف و عقبگرد کردند و معتقد بودند: زمانی که شاه بود، شاهزادگان استفاده می‌کردند و در حال حاضر هم که ما هستیم، باید نتیجه و بهره زحمت‌هایی که کشیدیم را به دست آوریم.

استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به وجود رابطه میان شناخت و گرایش افزود: این امر تنها در عمل وجود ندارد، بلکه این گرایش‌های باطنی در فکر انسان نیز اثر می‌گذارد. برخی شناخت‌ها سبب می‌شود برخی گرایش‌ها در انسان تقویت شود و وجود برخی گرایش‌ها سبب برخی شناخت‌ها و پذیرش‌ها در فرد می‌شود. برخی از افراد واقعاً بیش از این توان درک ندارند، نه اینکه از ابتدا هم منافق بوده‌اند؛ بلکه فقط مرتبه‌ای از باور را داشتند.

وی با بیان اینکه توجه به مساله فوق سبب می‌شود که در برخورد با کسانی که با ما همسو نیستند افراط نکنیم و خود همین امر موجب دشمنی و اختلاف نشود، ادامه داد: ما در کشوری ۸۰ میلیونی زندگی می‌کنیم که حداقل ۱۰ میلیون انقلابی داریم؛ اگر بخواهیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، باید چه کنیم؟ امام (ره) چه کرد که مردم بی‌تفاوت و حتی برخی مردم فرو رفته در انحراف و فساد را به سمت جبهه شهادت بسیج کرد؟ چه شد که یک بچه ۱۳ ساله به قدری مرد شد که امام (ره) در مورد او فرمود: رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله است؟ هر چند، یافتن و ارتباط با افراد همفکر، با فهم و درک عمیق و اراده قوی بسیار مطلوب است، اما نباید فکر کنیم که کار ما فقط همین است، زیرا صرف اینکه چند گروه چند نفری راه بیاندازیم، برای شبکه‌سازی کافی نیست.

آیت‌الله مصباح با تأکید بر نقش عنصر دین در حرکت انقلابی اسلامی، خطاب به جوانان انقلابی گفت: سعی کنیم به هیچ حدی از معلومات دینی بسنده نکنیم؛ اگر بتوانیم، هر روز یک کلمه بیشتر یاد بگیریم، حتماً انجام دهیم؛ فکر نکنیم که ما بارمان را بسته‌ایم و انقلابی هستیم و دیگر نیازی به شناخت بیشتر و افزایش معلومات دینی نیست! این تفکر، قدم اول در مسیر سقوط و بزرگ‌ترین دام شیطان است.

وی گفت: وظیفه دیگر جوان انقلابی انجام کار گروهی است؛ باید کسانی را بیابید که همفکر و سلیقه نزدیکی به هم دارید، اما نباید هرکسی با فکر و سلیقه ما مخالف بود را ضدانقلاب و خارج از دین بدانیم. افراد در درجات ایمان متفاوت هستند و باید سعی کنیم ایمان خود و دیگران را تقویت کنیم و اگر نمی‌توانیم در تقویت ایمان دیگران مؤثر باشیم، لااقل به آن ضرر نزنیم. اما متهم کردن دیگران و جبهه‌گیری علیه آنها و سر و صدا به پا کردن، نتیجه مثبتی ندارد.

 

آخرین ویرایش: 1398/04/31
 
 
 
دیدگاه خود را بیان کنید.