هفتاد و سه سال از خونینترین نبرد جنگ جهانی دوم گذشت / نبرد استالینگراد
در سالگرد شکست آلمانها در نبرد استالینگراد خبرگزاری «اسپوتنیک» روسیه عکسهایی از آرشیو جنگ جهانی دوم در این رابطه منتشر کرد. نبردی که درست ۷۳ سال پیش با پیروزی ارتش شوروی خاتمه یافت و سرآغازی شد برای افول و سقوط آلمان نازی در جنگ جهانی دوم.
پس از این جنگ، شوروی به سمت تبدیل شدن به یکی از دو ابرقدرت جهانی حرکت کرد و تقریبا چهار دهه پس از مرگ استالین این موقعیت همچنان برجا ماند. نبرد استالینگراد ٢٠٠ روز به درازا کشید و یکی از خونبارترین جنگهای تاریخ را رقم زد. طی نبرد استالینگراد نزدیک به ٣٠٠هزار نفر از سربازان آلمانی طی مدت دو ماه و نیم کشته شدند و دستکم همان تعداد از نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی از گرسنگی و سرمای طاقتفرسا جان خود را از دست دادند.
ارتش آلمان نازی به منظور فتح استالینگراد و در نهایت جنوب روسیه، به این منطقه یورش برد که پس از چندین ماه درگیری خونین و جدال تن به تن در شهر، در نهایت در فوریه سال ١٩۴٣ آلمان نازی به سختی شکست خورد و ژنرال «فون پاولوس» فرمانده ارتش ششم آلمان، به همراه ٣٠٠هزار نظامی آلمانی که شامل افسران عالیرتبه نیز میشدند تسلیم یگانهای ارتش شوروی شدند.
هماکنون آثاری از بقایای نبرد استالینگراد نظیر تانکها و ساختمانهایی ویرانه به طور نمادین حفظ و نگهداری شده است. همچنین آتش مشعلی که دهها سال است به یاد قربانیان نبرد استالینگراد بدون وقفه روشن مانده است. شهر استالینگراد امروزه با نام ولگاگراد شناخته میشود. سه سال پیش مقامات این شهر به مناسبت هفتادمین سالگرد نبرد استالینگراد، به مدت پنج روز نام این شهر را به استالینگراد برگرداندند. هرچند که این اقدام باعث انتقاد برخی مدافعان حقوقبشر شد چراکه نام ژوزف استالین با قتل، اعدام، آزار و حبسمیلیونها شهروند روسی تنیده شده است.
از نبرد استالینگراد به عنوان نقطه عطفی در روند جنگ جهانی دوم یاد میشود. فتح این شهر برای آدولف هیتلر، از این جهت اهمیت داشت که وی میخواست با فتح جنوب روسیه به ذخایر عظیم نفتی منطقه قفقاز دست پیدا کند. از طرفی فتح استالینگراد میتوانست موجب گسستن مسیرهای حملونقل شوروی در جنوب روسیه از طریق رود ولگا شود. از سوی دیگر اشغال شهری که نام آن با رهبر وقت شوروی پیوند خورده بود برای آلمانیها اهمیت نمادین نیز داشت. رهبری آلمان اواخر سال ١٩۴١ و اوایل سال ١٩۴٢ پس از شکست در نبردی که بر سر تصرف مسکو رخ داد تصمیم گرفت به جنوب روسیه حمله کند.
به عبارتی دیگر هیتلر تصمیم گرفت انتقام شکست مسکو را در استالینگراد بگیرد. اما با تمام این اوصاف حمله به استالینگراد از دید بسیاری از مورخان و کارشناسان نظامی، اشتباه بزرگ هیتلر بود چراکه اگر هیتلر دستور حمله به استالینگراد را صادر نکرده بود، ارتش ششم او قفقاز و منابع نفت آن را در اختیار میگرفت، ایران را از اشغال نظامی خارج و عراق را متصرف و انگلیسیها را از هند فراری میداد. دستکم بخشی از موارد فوق میتوانست روی دهد. اما ظاهرا هیتلر که در آن زمان اوج اقتدار خود را تجربه میکرد دشواری یک جنگ شهری را در خاک دشمن حدس نزده بود و از طرفی شخصیت مغرور و دیکتاتور وی مانع میشد که برای هشدارهای ژنرالهای خود در این خصوص ارزشی قایل شود.
ارتش ششم به فرماندهی ژنرال «فون پاولوس» از نظامیان کشتهای تشکیل شده بود که قابلیتهای خود را پیشتر در بلژیک و لهستان به اثبات رسانده بودند. آلمانیها با استفاده از تاکتیک حمله برقآسا به سرعت ارتش سرخ را در همان روزهای نخست به عقب راندند. همزمان متحدین آلمان از جمله ایتالیا، رومانی و مجارستان ارتش ششم را در این حمله پوشش میدادند. در نتیجه تا اواسط سال ١٩۴٢ تهاجم آلمان به شوروی برای ارتش سرخ مسکو به قیمت سهمیلیون کشته و سهمیلیون اسیر تمام شد.
واحدهای دیگر ارتش ششم به حومه شهر رسیدند و بمباران سنگین شهر توسط صدها فروند هواپیمای لوفتوافه متعلق به نیروی هوایی آلمان آغاز شد؛ بمبارانی که به صورت روزانه و تا هفتهها ادامه یافت. هیچ خانهای در استالینگراد نبود که از بمباران آلمانیها مصون مانده باشد. شهر به جهنم سوزانی از دود و آتش تبدیل شد و در هر لحظه صدها گلوله توپ و خمپاره و بمب در گوشه و کنار آن منفجر میشد. بحرانیترین زمان برای روسها در اواسط ماه اکتبر بود که نیروهای آلمان، آنها را تا نزدیکی رود ولگا به عقب راندند.
ژنرال چویکوف روس از ساحل شرقی ولگا تعداد زیادی سرباز را به ساحل غربی اعزام کرد. تعداد زیادی از این سربازان توسط هواپیماهای آلمانی و آتش توپخانه کشته شدند اما آنقدر سرباز به استالینگراد وارد شد که چویکوف بتواند قسمتهای باقیمانده شهر را نگه دارد. فشار آلمانیها ساعت به ساعت زیادتر میشد تا جاییکه متوسط طول عمر مدافعین تازه وارد به کمتر از ٢۴ ساعت رسید. تمام این واحدها در دفاعی ناامیدانه از شهر قربانی شدند. برای نمونه از ١٠هزار سرباز لشکر سیزدهم گارد که به ساحل غربی ولگا رسیدند تنها ٣٢٠ نفر از آنان زنده ماندند. فشار آلمانیها تا اندازهای افزایش پیدا کرد که چویکوف ناچارشد چندین بار مقر فرماندهی خود را در شهر جابهجا کند تا به دست آلمانیها نیفتد. بعضی از ساختمانهای کلیدی استالینگراد تا ١۵ بار بین مدافعین و مهاجمین دست به دست میشد.
روسها در جنگهای شهری و بهویژه در شب ماهرانهتر از آلمانیها عمل میکردند. این شکارچیان شبرو برای صید خود بیشتر از چاقو استفاده میکردند. از طرف دیگر ساختمانها و کارخانههای مخروبه، استالینگراد را به بهترین مکان برای تک تیراندازهای دو طرف مبدل ساخته بود. محاصره و جنگهای خیابانی استالینگراد شش ماه و چند روز طول کشید و دههاهزار نظامی آلمانی تنها در جنگ تن به تن در این شهر جان باختند. در بسیاری از ساختمانهای این شهر، یک طبقه ساختمان در دست سربازان روس و طبقه دیگر در دست آلمانیها بود.
برای آنهایی که در شهر باقیمانده بودند استالینگراد جهنمی از آتش گلوله، انفجار نارنجک، غرش هواپیما و دود بود. مقاومت و ایستادگی کمنظیر در نهایت باعث شد روند نبرد در جنگ به سمت پیروزی روسها تغییر کند. ژنرال ژوکوف روسی نقشه عملیات ضدحمله گستردهای را طراحی کرد و آن را «اورانوس» نام نهاد. در نوزدهم نوامبر یک ضد حمله گازانبری (دو طرفه) بزرگ از دو سمت شمال و جنوب شهر علیه نیروهای آلمانی آغاز شد. در مدت کوتاهی ژنرال پاولوس و نیروهایش در محاصره قرار گرفتند. پاولوس که مهمات بسیار کمی برای ادامه مبارزه داشت و ارتش خود را در معرض نابودی میدید، از هیتلر درخواست کرد تا با عقبنشینی ارتش ششم و ملحق شدن آنان به نیروهای اصلی در غرب موافقت کند. اما هیتلر در پاسخ گفت «نه عقبنشینی کن و نه تسلیم شو». هیتلر فرمان داد که تا آخرین نفس بجنگند.
عملیات اورانوس در فاصله ٢٠٠ کیلومتری شمال و جنوب استالینگراد و با عبور نیروهای شوروی از رود ولگا آغاز شد. با تنگتر شدن حلقه محاصره و حمله برق آسای روسها شب سیاه آلمانیها آغاز شد. ژوکوف نه تنها قصد داشت تا استالینگراد را نجات دهد بلکه میخواست به حضور آلمانیها در جنوب روسیه یکجا خاتمه دهد. عظیمترین آرایش نظامی ارتش شوروی از نظر نفرات و تجهیزات لجستیکی در فاصله دوری از شرق استالینگراد شکل گرفت.
یکمیلیون سرباز، ١۴هزار قبضه توپ سنگین، یکهزار دستگاه تانک و ١٣۵٠ فروند هواپیما برای فراهم آوردن شکست تاریخی آلمان نازی گردهم آمدند. ژنرال فون پاولوس که شکست آلمان را قریبالوقوع میدید به هیتلر پیشنهاد داد که ارتش ششم را از استالینگراد به عقب بکشد. اما دیکتاتور آلمان با مشتهای گره کرده فریاد برآورد که هرگز ساحل ولگا را رها نخواهد کرد. متعاقب آن هیتلر قول داد که مهمات و آذوقه مورد نیاز لشکرهای فون پاولوس را از طریق هوا و به وسیله ناوگان نیروی هوایی خود تامین کند. اما هرمان گورینگ، فرمانده نیروی هوایی هیتلر، نتوانست بیشتر از یک پنجم نیازهای پاولوس را از طریق هواپیماهای ترابری آلمان تامین کند. این پروازها تا روز تسلیم کامل ارتش ششم ادامه یافت و نیروی هوایی آلمان ۴٨٨ فروند هواپیمای باری خود را در این عملیات از دست داد.
ارتش ششم ذخایر غذا، مهمات و سوخت خود را به سرعت به اتمامرسانید و سربازان آلمانی در وضعیتی مرگبار قرار گرفتند. روسها از یک طرف به سد کردن پیشروی ارتش آلمان پرداختند و از طرف دیگر به فشار خود بر سربازان گرسنه و سرمازده آلمان افزودند. گفته میشود که نظامیان آلمانی از ۴٠ روز پیش از تسلیم شدن، از گوشت اسبهای سوارهنظام خود تغذیه میکردند.
ژنرال آلمانی «زیتزلرمی» در خاطرات خود از نبرد استالینگراد مینویسد: «بزرگترین مشکل غیرقابل تحمل سربازان در استالینگراد علاوه بر سرمای کشنده، گرسنگی مداوم و طاقتفرسای آنها بود. مشکلاتی همچون گرسنگی، تنهایی، غربت و یاس و ناامیدی تلخ، سربازان را از زندگی سیر میکرد. تمام اینها مانند کابوسی طولانی و بیپایان پنجه در گلوی سربازان انداخته بود».
پاول یاکین، یکی از سربازان پیادهای بود که در نبرد استالینگراد به عنوان مسوول تیربار خدمت کرده است. برای او که هماکنون ۹۳ سال دارد خاطرات نبرد استالینگراد هنوز زنده است. «مرگ، اجساد، بمباران پیدرپی، توپخانه و آتش خمپاره، شلیک تیربار و… زندگی با این چیزها گره میخورد، از همه مهمتر، گُنگی و بیخبری بیپایانی که بر انسان چیره میشد. هیچوقت نمیدانستیم که خطر مرگ کی و کجا در کمینمان نشسته است». در روز ٢٢ ژانویه ارتش یخزده ششم آلمان شروع به فروپاشی کرد.
یک هفته بعد هیتلر فون پاولوس را به مقام فیلدمارشالی ارتقا داد. درجه او با هواپیما فرستاده شد و هیتلر به وی پیغام داد که هیچ فیلدمارشال آلمانی زنده اسیر نمیشود. اما درست فردای آن روز ژنرال فون پاولوس به همراه ارتش ششم آلمان تسلیم نیروهای شوروی شدند. ژنرال پاولوس فرمانده ارتش ششم آلمان با وجود دستورهای مکرر و موکد هیتلر مبنی بر ادامه مقاومت، در روز ٣١ ژانویه سال ١٩۴٣ تصمیم به تسلیم شدن گرفت و با اعضای ستاد و ١۵ ژنرال از زیرزمین یک فروشگاه متروک که قرارگاه او بود بیرون آمد و خود را تسلیم یک ستوان ارتش سرخ که قرارگاه او را زیر آتش قرار داده بود کردند.
پس از تسلیم شدن پاولوس، نزدیک به ٣٠٠هزار نظامی آلمانی در استالینگراد و حومه شهر خود را به ارتش سرخ شوروی تسلیم کردند. ٩١هزار سرباز یخزده و گرسنه آنچه بود که از ارتش زرهی عظیم چهارم و ششم آلمان باقی ماند که همگی به همراه ۲۴ ژنرال آلمانی به اسارت گرفتهشدند. از این تعداد اسیر تنها ١٨هزار نفر به آلمان بازگشتند. ٢۵٠هزار جسد متعلق به آلمانیها و رومانیاییها توسط نیروهای شوروی، در داخل و حومه شهر پیدا شد. کل تلفات نیروهای محور چیزی حدود ٨٠٠هزار نفر تخمین زده شده است. نیروهای محور حاصل اتحاد آلمان نازی، ایتالیا، ژاپن و دیگر کشورهای متحد بود. این اتحاد تا پایان جنگ جهانی دوم نیز ادامه یافت. تاریخنگاران رسمی ارتش روسیه برآورد میکنند که یکمیلیون و یکصدهزار نفر از سربازان شوروی برای دفاع از شهر جان باخته یا مجروح و مفقود شدهاند و رقم نیروهای مردمی و غیرنظامی کشته شده در نبرد حدود ۴۰ هزار نفر تخمین زده شده است.
«الکساندر چوباریان» رییس انستیتوی تاریخ عمومی آکادمی علوم روسیه در رابطه با نبرد استالینگراد میگوید: «این نبرد نقطه عطفی در جنگ جهانی دوم بود. ضربهای بود که پس از آن آلمان دیگر نتوانست به خود آید. نبرد استالینگراد فوقالعاده خشن و بیرحم و سخت بود. تعداد زیادی از مردم کشته شدند.» خبر شکست آلمان بلافاصله در سراسر جهان پخش شد. شکست استالینگراد در آلمان نازی سه روز عزای عمومی به همراه داشت. کارشناسان نظامی علل تسلیم شدن مارشال پاولوس را کاهش مهمات و خواربار و سرمای شدید از یک طرف و رسیدن نیروهای تازه نفس شوروی از سوی دیگر و نیز به حداقل رسیدن ضعف روحیه آلمانیها دانستهاند. در نتیجه شکست در این نبرد، گارد آلمان در شرق کاملا باز شد و این کشور ۳۰درصد نیروهای خود را از دست داد و در سراشیبی اضمحلال قرار گرفت همچنین شکستناپذیری ارتش رایش سوم در نبرد استالینگراد شکسته شد. در مقابل ارتش استالین با پیروزی در این نبرد، راه تبدیل شدن به یک ابرقدرت را برای شوروی هموار ساخت.